فریده صیادی (بیمه زندگی - 98291)

ساخت وبلاگ
(بازنویسی پرونده‌های خسارت واقعی بیمه ) فرهنگ‌سازی و ایجاد بستر مناسب جهت ترویج و اشاعه فرهنگ استفاده از بیمه عمر و تأمین آتیه به عنوان یک پشتوانه برای افراد جامعه یکی از دغدغه‌های اصلی شرکت بیمه پاسارگاد می‌باشد. به همین منظور سعی شده با بازنویسی پرونده‌های واقعی خسارت بیمه عمر و تأمین آتیه در قالب مجموعه داستان‌های ”شاید برای شما هم اتفاق بیفتد” بتوانیم در جهت فرهنگ‌ بیمه به عنوان حق شهروندی گامی برداریم. فریده صیادی (بیمه زندگی - 98291)...
ما را در سایت فریده صیادی (بیمه زندگی - 98291) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 98291 بازدید : 71 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 19:56

یکی بود یکی نبود، زیر پوست این شهر آدمهایی هستند با زندگیهای عجیب! هم غم داره، هم شادی! همیشه فکر میکردم بعضی از داستانها فقط داستان هستند، فکر میکردم بعضی از اتفاقات فقط توی فیلمهاست! ولی از وقتی که به عنوان یک مشاوره بیمه رفتم تو دل جامعه! دیدم چه خبره زیر پوست این شهر! زیر پوست این شهر، شاید اسم قشنگی باشه برای اینکه ببینیم چی میگذره تو کوچه و پس کوچه‌های این شهر! داستان از اونجایی شروع شد که اوایل کارم با هزار تا غصه روبرو شدم و همیشه فکر میکردم این فریده صیادی (بیمه زندگی - 98291)...
ما را در سایت فریده صیادی (بیمه زندگی - 98291) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 98291 بازدید : 62 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 19:56

یک روز از روزهای خوب تابستان سال 1400 با یکی از همکارانم به نام خانم م.م تصمیم گرفتیم برای مشاوره بیمه با هم وارد بازار کار بشیم! اون روز تصمیم گرفتیم سمت یافت آباد بریم، اونجا تعدادی کارگاه مبلمان سازی و فروشگاه‌های مبلمان هست! در گذر از یکی از کوچه‌ها با خانمی که فروشنده مبلمان بود نظرمون رو جلب کرد؛ وارد فروشگاه شدیم و بعد از سلام و احوالپرسی بهش تبریک گفتیم و تشویقش کردیم بابت جسارت و همتی که داشته برای ورود به این شغل ، اون هم در محیط بازار که یک محیط فریده صیادی (بیمه زندگی - 98291)...
ما را در سایت فریده صیادی (بیمه زندگی - 98291) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 98291 بازدید : 67 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 19:56

صبح یکی از روزهای آخر تیر ماه تصمیم گرفتم برای مشاوره بیمه عمر و زندگی برم سمت فراهنگسرای اشراق . از مترو که اومدم بیرون از پیاده رو نم نم به سمت یک پارک رسیدم، یک دختری رو که پاهاشو جمع کرده بود و روی نیمکت پارک نشسته بود رفتم سلام کردم و خودم معرفی کردم ولی اجازه نداد باهاش حرف بزنم و بهم گفت برو، دوباره سمجات کردم و بهش گفتم قرار نیست به زور بیمه بشی و حداقل بشنو! شاید یک جایی یک جوری برای یک نفری به یک طریقی بتونی کمکش کنی ولی باز هم گفت نمیخوام ، برو! فریده صیادی (بیمه زندگی - 98291)...
ما را در سایت فریده صیادی (بیمه زندگی - 98291) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 98291 بازدید : 67 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 19:56

دختری با نشاط و شاد به نظر میاد، مثل اسپند روی آتیشه، دختری با قد متوسط و با چشمانی ریز، و کمی تپل! به عنوان کارمند دعوت شده بود دفتر کار ما و قرار بود به عنوان مسئول دفتر شروع به کار کنه! حدوداً بیست و یک ساله. بلند بلند میخندید، بلند بلند هم حرف میزد، هر وقت نگاهش میکردم پیش خودم میگفتم تو دوران نوجوونیش مونده، انگاری دوست داشت دائم جلب توجه کنه و از اینکه دیگران بهش نگاه میکردند لذت می برد! نمیدونم چی شد و از کجا شروع شد ولی ارتباط خوبی بین ما برقرار شد فریده صیادی (بیمه زندگی - 98291)...
ما را در سایت فریده صیادی (بیمه زندگی - 98291) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 98291 بازدید : 81 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 19:56

از وقتی نماینده بیمه عمر شدم تازه متوجه شدم چقدر دیر اقدام کردم برای ثبت بیمه عمر برای خودم. ای کاش خیلی پیشتر از این به موضوع آگاه میشدم. از اون به بعد تصمیم گرفتم هر وقت میرم سر هر کلاسی به تمام دانشجویانم در مورد بیمه عمر و فوایدش بگم، نه تنها دانشجوها تمام آدمهایی رو میشناسم . توی هر دورهمی که شرکت میکردم سعی میکردم حرف بیمه عمر رو بزنم. خیلی مطالعه کردم که بتونم ریشه ای توضیح بدم که همه بدونند که بیمه عمر یک کالای لوکس و شیک نیست که فقط بچه های متمول فریده صیادی (بیمه زندگی - 98291)...
ما را در سایت فریده صیادی (بیمه زندگی - 98291) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 98291 بازدید : 66 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 19:56