فریده صیادی (بیمه زندگی - 98291)

متن مرتبط با «شهر» در سایت فریده صیادی (بیمه زندگی - 98291) نوشته شده است

زیر پوست شهر !

  • یکی بود یکی نبود، زیر پوست این شهر آدمهایی هستند با زندگیهای عجیب! هم غم داره، هم شادی! همیشه فکر میکردم بعضی از داستانها فقط داستان هستند، فکر میکردم بعضی از اتفاقات فقط توی فیلمهاست! ولی از وقتی که به عنوان یک مشاوره بیمه رفتم تو دل جامعه! دیدم چه خبره زیر پوست این شهر! زیر پوست این شهر، شاید اسم قشنگی باشه برای اینکه ببینیم چی میگذره تو کوچه و پس کوچه‌های این شهر! داستان از اونجایی شروع شد که اوایل کارم با هزار تا غصه روبرو شدم و همیشه فکر میکردم این, ...ادامه مطلب

  • داستان سوم: ن. پ، دختر شهر من

  • دختری با نشاط و شاد به نظر میاد، مثل اسپند روی آتیشه، دختری با قد متوسط و با چشمانی ریز، و کمی تپل! به عنوان کارمند دعوت شده بود دفتر کار ما و قرار بود به عنوان مسئول دفتر شروع به کار کنه! حدوداً بیست و یک ساله. بلند بلند میخندید، بلند بلند هم حرف میزد، هر وقت نگاهش میکردم پیش خودم میگفتم تو دوران نوجوونیش مونده، انگاری دوست داشت دائم جلب توجه کنه و از اینکه دیگران بهش نگاه میکردند لذت می برد! نمیدونم چی شد و از کجا شروع شد ولی ارتباط خوبی بین ما برقرار شد, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها